سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر صلی الله علیه و آله از مغلطه کاری منع فرمود . [معاویه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :40
کل بازدید :265318
تعداد کل یاداشته ها : 180
103/2/7
1:46 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
شقایق صحرایی[2]
چقدر تصفیه شدن خوب است. هر آدمی یک « حضرت آدم» است. خاکی سفت و سخت رسوبی چون سفال که از سیل جاری و خروشان و خرمی برانگیز بر زمین می ماند و می بندد و صدها بذر امیدوار شکافتن و هزارها ساقه ی نازک و بی تاب روئیدن و از خاک به خورشید سر زدن را در زیر می گیرد و خفه می کند و می پوساند ... و آنگاه در این خاک رسوبی «روح خدا» و سپس آگاهی بر همه ی نام ها و در نتیجه سجده ی تمامی فرشتگان در پایش و از آن پس داستان بهشت و تنهایی و نیاز به جفت و خلق حوا از خاک آدم و عصیان و هبوط به این زمین و حیرت و طرد و غربت و محکومیت رنج و جنگ و عطش و توبه و ناله ی بازگشت و ضجه ی این گیلگمش در زیر این آسمان غریب و سرد و سنگین که بر روی سینه اش افتاده است و نفس کشیدن را بر او عذاب کرده است و سخت ترین فصل این سریال خود « زندگی »، درام مصیبت بار و تحمل ناپذیر « زندگی کردن»! که آدمی در آن تجزیه می شود و بدان آلوده ...

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
برای دخترم ... عناوین یادداشتها[153]

با یاد دوست

 

 بازخوانی کارنامه ی هنری استاد علیرضا افتخاری به قلم ِ میلاد محمدی

لطفا نسخه ی Pdf  این نوشته را از لینک زیر دریافت کنید:  

http://lamhe.persiangig.com/bazigare%20sedaa.pdf

 پ.ن. امیدوارم این هدیه را به عنوان عیدی این ماه های مبارک از حقیر پذیرا باشید.


89/4/14::: 2:41 ص
نظر()
  
  

با یاد دوست

* دانشگاه ما پنج استاد دارد! پنج آموزگار! پنج مدرس! پنج رهبر! پنج شهید گمنام! به نیت پنج تن!
حبیب ... سعید ... شفیع ... رفیع ... و ...
و هر پنج تن فرزند ِ روح الله

** اگر کتاب های آسمانی راست می گویند، اگر زبان شناسان درست می فهمند، اگر پروردگار عالمیان هر آفرینشی را با نام نهادن بر مخلوقات به کمال رساند، از همان روز ازل تو را «روح الله» نام نهاد!

*** روح خدایی و یقین دارم که حجتش بر آدمیان آخرالزمان! که با نگاهت، با سکوتت، با خشمت، با فریادت، با لبخندت اثبات کردی که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست!

**** و تو روح خدایی که هر خرداد دمیده می شوی در کالبد ِ این شهر ... 
هر خرداد ... هر بار که فصل امتحان فرا می رسد ... روح خدایی که در کالبد این شهر دمیده می شوی ...
چه رازی است در این خرداد، که هم زاده می شوی و هم جاودانه می مانی؟!

***** تو ودیعه ی خدایی و نعمتی که با آن حجت بر ما تمام شد! و چه نعمتی برتر از «روح خدا»؟!
پس بر ماست شکر نعمت ، که تو نعمتی و چه نعمتی برتر از «روح ِ خدا»؟ 

السلام علیک یا روح الله

صفحه ی یادبود موج وبلاگی 14 خرداد


89/3/14::: 1:53 ص
نظر()
  
  

با یاد دوست

این قانون ِراز عجب قانون باحالیه ها!
اصلا آدم را شوکه میکنه!
این چند روز نه! این چند وقت اخیر خیلی زیاد به این فکر می کنم که خدا را شکر در دوران های مختلف تاریخی در ایران شخصیت های بزرگی در لحظه های مهم و سرنوشت ساز ظهور کردند و حضور داشتند و هر یک سهمی در باز کردن غل و زنجیر از دست و پای این قوم غزال پا داشتند، درست مثل یک بازی شطرنج اگر هر یک از آنها وجود نداشتند امروز سرنوشتی جز عراق و افغانستان بر سر ما ایرانی ها نبود. من همه ی این شخصیت ها و تلاش های بزرگان ایران اسلامی را در تمامی این قرون سهیم و پایه و اساس انقلاب اسلامی می دانم که در نهایت برای تمام شدن کار و بلند کردن پرچم استقلال و صلابت این ملت بزرگمردی چون امام خمینی (ره) باید ظهور می کرد تا جلوه ای از حجت خدا بر زمین بودن را به ما نشان بدهد.
سریال سال های مشروطه این تفکرات را بیشتر و بیشتر در ذهنم جاری ساخت و البته مستند شاخص که مثل یک تلنگر می مونه برای کسی که قفل بر گوش و ذهن خودش نزده باشه!
لب تاپ را باز کرده بودم، صفحه ی ویرایشگر پارسی بلاگ را باز کرده بودم تا افکار جاری در ذهنم را ثبت کنم، و البته در کنار آن ای بوک فلسفه ی زبان میلر را زیر دستم داشتم و مقاله ی فرگه را بالاپائین می کردم در برزخ اینکه درس بخوانم یا وبلاگ آپ کنم!
تا اینکه یک مرتبه تلفن زنگ زد و مامان بعد از سلام و علیک من را صدا زدند و گوشی را دادند به من.
خانمی از آلمان تماس گرفته بود از طرف یکی از این شرکت های نظرسنجی که خیلی علاقه مند به اوضاع داخلی؛ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران هستند.
نزدیک به یک ربع سوالاتی در مورد مسائل مختلف ایران از من پرسیدند و من هم پاسخ هایی در حد المپیک بهشان دادم تا نمودار آمارگیریشان به اون سمتی که باید برود میل کند!
مثلا در پاسخ به سوالی مبنی اینکه در ایران جوان ها کدام سایت را بیشتر از همه دوست دارند جواب دادم: سایت تبیان!
بنده خدا مونده بود تبیان را چه جوری می نویسند!
سایر سوالات را هم بر مبنای موازین ملی و انقلابی با قاطعیت هر چه تمام تر جواب دادم تا شرکت بِره حالش را ببره
خدا را شکر پاسخ ها مورد تایید و پسند مامان اینا و خان داداش اینا قرار گرفت و بعد از مصاحبه احساس خیلی خوبی پیدا کردم
آنچه که این روزها خیلی ذهنم را به خودش مشغول کرده و پاسخ به سوال نظرسنجی مبنی براینکه مهمترین مشکلات موجود در ایران چیه؟ بیشتر حساسم کرده این هست که خدا را شکر ما با انقلاب به استقلال و شرایطی که برای رشد نیاز داریم رسیدیم اما به هزار و یک دلیل بعضی راه ها را بیراهه رفتیم. الان به نقطه ای رسیدیم که بعضی از این اشتباهات درد بزرگی شده ...
اینجا همان نقطه ی عطفی هست که باید ارزش هایی که از بعضیشون گاهی غفلت کردیم به روزتر و کاربردی تر کنیم ... 
در پاسخ به سوال نظرسنجی گفتم: مهمترین مشکل ایران این هست که کشورهای بیگانه تلاش می کنند در امور ما دخالت کنند    
پرسید: در درجه ی دوم فرهنگ، اقتصاد، مذهب و ... کدامیک مشکل اساسی هست؟
گفتم: به هر حال هر جامعه ای با مشکلات خاص خودش مواجه هست ... ما مشکل حادی نداریم ... مردم ما زندگی می کنند و در زندگی روزمره همه تلاش می کنیم که مشکلاتی را که وجود دارد به کمک هم حل و فصل کنیم.
من به این موضوع ایمان دارم،
و امیدوارم این تلاش در همه ی عرصه ها! سیر مضاعفی به خودش بگیره!

    
پ.ن.1. به دوستان توصیه می کنم در صورتیکه از این دست تماس ها با شما گرفته شد به هیچ وجه بی پاسخ نگذارید نظرسنجی ها را و حتما حتما با درایت خود و در جهت مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی پاسخ مصاحبه را بدهید، در غیر اینصورت آمار به سمتی که نباید میل خواهد کرد ...  
پ.ن.2. قدر انقلاب را بدانیم و شکر این نعمت را به جا بیاوریم ... 
مراقب باشیم لحظه ای کفر نعمت نکنیم وگرنه همه دچار حسرت و مطمئنا خسران خواهیم شد 


88/11/21::: 4:46 ع
نظر()
  
  

با یاد دوست

 

این دشمنها بدانند، خواب برگشتن آمریکا به این مملکت یک خواب پریشان و غیر قابل تعبیر است...
                                                   امام خمینی (ره)

اى سیّد و مولاى ما! پیش خداى متعال گواهى بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستاده‏ایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پُرافتخار، پُرفیض، پُربهجت، جان خودم را تقدیم کنم.

                                                       امام خامنه ای

به کوری چشم مستکبرین و منافقین؛

رهبر ما کوثر است، دشمن او ابتر است

پ.ن.  شما نیز برای شرکت در این راهپیمایی دعوت شده اید ...


88/10/8::: 10:44 ع
نظر()
  
  

با یاد دوست

 

از آنجا که برخی از دوستان عزیزم با سیاسی شدن فضای لمحه مخالف هستند

ترجیح دادم مطلب «مدینه ی فاضله» به غرولند منتقل بشود 


88/3/26::: 3:22 ص
نظر()
  
  

با یاد دوست

 

بدینوسیله به اطلاع می رساند وبلاگ "آقا مهدی" با همکاری تعدادی از اهالی قلم در حوزه دفاع مقدس، در نظر دارد با هدف زنده کردن نام و یاد سردار فاتح میدان‌های جهاد و پایداری و فرمانده شجاع لشگر ??عاشورا? شهید مهدی باکری و معرفی ویژگیهای ممتاز روحی و معنوی ایشان یک مسابقه اینترنتی با موضوع تفسیر جمله "خدایا مرا پاکیزه بپذیر" برگزار نماید. این جمله در واقع آخرین سخن وصیتنامه شهید باکری بوده و ایشان وصایای خود را در پایان به این دعای ناب عارفانه ختم کرده است. شرکت برای کلیه دوستان اهل ذوق، وبلاگنویسان و بازدیدکنندگان وبلاگ "آقا مهدی" از هر سن و صنف و با هر اندیشه‌ای آزاد است.

 

مقررات شرکت در مسابقه:

1. شاید بکار بردن لفظ "تفسیر" که مخصوص تأویل آیات قرآن کریم در نزد اهل تفسیر است در اینجا صحیح نباشد ولی منظور از تفسیر جمله فوق در این مسابقه این است که برای ما بنویسید بنظر شما، مراد از درخواست پاکیزه پذیرفته شدن در نزد خدا در جمله شهید باکری چیست؟ و در واقع شهید باکری با این جمله عارفانه از خدا چه خواسته است؟ هر چند به جرأت می‌توان گفت که شاید کسی غیر از خود شهید نداند که حقیقت آنچه که در این دعا مورد طلب است چیست، ولی برداشت‌های آزاد شما و ارائه آن در قالب یک متن ادبی، دلنوشته، نجوا با شهید، استناد به آیات و روایات در باب رجوع انسان به محضر الهی بعد از خاتمه حیات دنیوی (از دوستان اهل دانش بخصوص طلاب علوم دینی برای تحلیل مطلب انتظار بیشتری می‌رود) و... دستمایه گردآوری مجموعه ارزشمندی از نوشتارها در این باب خواهد بود که با هدف شناساندن عمق معرفت این انسان متقی پاکباز و مجاهد مخلص، بتدریج روی وبلاگ منتشر خواهیم کرد. به پنج نفر از شرکت‌کنندگان که زیباترین و پرمغزترین تفسیرها را ارائه دهند جوایزی اهدا خواهد شد.
2. لازم نیست حتماً مطلب ثقیل و قلمبه‌ای بنویسید! ای بسا دلنوشته پرمغزی که حکایت از معرفت نویسنده آن داشته باشد و از تحلیل قرآنی و روایی اهل دانشی، آبدارتر از آب در بیاید.
3. هیچ محدودیتی در مورد حجم مطلب وجود ندارد. شرکت‌کنندگان در مسابقه می توانند برداشتهای خود را در چند سطر الی چندین صفحه ارائه نمایند.
4. هر نوشته می‌تواند با نام یک نویسنده یا بیشتر ارسال شود. به این معنی که مطلب می‌تواند بصورت گروهی و با نام "نویسندگان" ارائه شوند.
5. مطالب باید در محیط Word و با فونت Tahoma (سایز 10) و بصورت راست‌چین، تایپ شده و با فرمت doc ذخیره شوند. برای سهولت در داوری و خوانده شدن نوشتارها? لطفا از فونت و سایز دیگری استفاده نکنید.
6. برای شرکت در مسابقه باید ثبت‌نام کنید. به این معنی که فرم ثبت‌نام را از اینجــــــا دریافت و بعد از تکمیل به آدرس ایمیلی که در پایین می‌آید ارسال کنید. تایید ثبت‌نام شرکت‌کنندگان از طریق ارسال ایمیلی به اطلاع آنها خواهد رسید. آثار نیز باید همراه با فرم ثبت نام (در دو فایل مجزا) به همین آدرس ارسال شوند.

tabriziiii@yahoo.com

7. مهلت ثبت‌نام و ارسال آثار از زمان انتشار این فراخوان تا پانزدهم اسفند ماه 87 می‌باشد و نتایج در روز نوزدهم اسفندماه (سالروز عملیات بدر) اعلام و جوایز در روز بیست و پنجم اسفندماه مصادف با سالروز شهادت شهید باکری در عملیات بدر به برگزیدگان اهدا خواهد شد.

 

جوایز:

جوایز برگزیدگان? نقدی  و ناقابل بوده و به ترتیب زیر به پنج نفر اول تعلق خواهد گرفت.

نفر اول: 1500000 ریال
نفر دوم: 1200000 ریال
نفر سوم: 800000 ریال
نفر چهارم: 600000 ریال
نفر پنجم: 400000 ریال

8. بعد از اعلام نتایج با برندگان در مورد نحوه دریافت جایزه‌شان مکاتبه خواهد شد. توان مالی برگزارکنندگان مسابقه آنقدر نیست که به تعداد برگزیدگان بیشتری جایزه تعلق بگیرد ولی کلیه شرکت کنندگان، هدیه کوچکی را از طرف وبلاگ "آقا مهدی" دریافت خواهند کرد.
9. پیشنهادات و انتقادات خود را در طول برگزاری مسابقه از طریق ایمیل با ما در میان بگذارید. به سوالات احتمالی شما هم از طریق ایمیل پاسخ داده خواهد شد. همچنین می‌توانید ID  زیر را در یاهو مسنجر add کنید:

ahmadreza_140

اگر مایل بودید، جهت احیای نام و یاد شهید باکری به هر نوعی که می‌توانید دوستان خود را از این فراخوان مطلع کنید. (با کامنت گذاشتن برای لینک دوستان، send to all روی یاهو مسنجر و...)


  
  

با یاد دوست

 

یک شب توی حرف هایمان، حرف از سُکر به میان آورد ...

گفتم: سُکر؟ یعنی چی؟

گفت: یعنی مستی ... یعنی از خود بی خود شدن ...  

  گفتم: برای چی؟

گفت: برای انتخاب نام وبلاگی با موضوع « حج »

گفتم: من خیلی از این اصطلاحات عارفانه سر در نمی آوردم ... اما قشنگه ...

بیشتر برایم بگو ...  

گفت: هنگامی ‌که عشق و محبت به آخرین درجه برسد و بر قواى حیوانى و انسانى چیره بشود،
سُکر و حیرت، از مشاهده‌ی جمال محبوب دست می‌دهد که در آن مرحله در مقام فنا و نیستى محو شده،

و از شراب طهور سست و حیران،

و سر به خاک مذلت و نیستى نهاده،
سُکر حقیقى آن است که سالک در فنا مقام گیرد.

و ادامه داد:

از مسجد الحرام به میخانه می روم

در حلقه ی جماعت گمراه زلف تو

 

کامم از لذت این همصحبتی عجیب شیرین شده بود ...

... نگاهم خیره به صفحه ی مانیتور ...

و لبخندی که زائیده ی یک احساس فوق العاده بود که کلمات انصار به وجودم القا می کرد...

صبح روز بعد سُکر متولد شده بود ...

*  *  *

یک شب توی حرف هایمان گفت: دیگر نمی خواهم سُکر را به روز کنم ...

گفتم : چرا؟

گفت: از اولش هم قرار بود تا شهریور 87 ... هر چند بهش خیلی وابسته شدم!

گفتم: همه ی آن چه باید می گفتی را گفتی؟

گفت: کلیات را گفتم ...

امروز زنگ زدند از دبیرخانه جشنواره که جزء برگزیدگانی ...  

گفتم: اول شدی انشاالله ...

گفت: 80 تا وبلاگ دیگه هم بوده ...

گفتم: من نمی دونم! من فقط سُکر را می شناسم و می دانم که اصل کار سُکر است!

*  *  *  

چند روز بعد خبر رسید که :

به گزارش «وبلاگ نیوز» و به نقل از خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، وبلاگ «سکر» رتبه اول، وبلا‌گ‌های «هم‌قدم با هاجر» و «آیه‌های اشک» به طور مشترک رتبه دوم و وبلاگ «حاج حمید» رتبه سوم را به خود اختصاص دادند.
سهمیه و هزینه سفر عمره مفرده به همراه لوح تقدیر و تندیس جشنواره، سهمیه و یک دوم هزینه سفر عمره مفرده به همراه لوح تقدیر و تندیس جشنواره و سهمیه و یک‌سوم هزینه سفر عمره مفرده به همراه لوح تقدیر و تندیس جشنواره به ترتیب به نفرات اول تا سوم این مسابقه اعطا می‌شود.
کیفیت و محتوای مطالب، رعایت اصول نگارشی، هم‌خوانی محتوا و فرم(به‌خصوص در انتخاب قالب)، استمرار در نوشتن وبلاگ، استفاده از امکانات جانبی برای وبلاگ‌ها از قبیل موسیقی متناسب با موضوع وبلاگ، گرافیک در متن و قالب، عکس، طرح و غیره، ابتکاری و خلاقانه بودن مطالب، زیبایی و جذابیت ظاهری وبلاگ، میزان بازدید و نظرات خوانندگان از معیارهای مطرح شده در داوری این مسابقه بود.

 

پ.ن.1. هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ...

پ.ن.2. کسب رتبه ی اول چهارمین جشنواره ی عمره ی دانشجوئی « تولدی نو » را خدمت انصار عزیزم و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم و بیشتر از آن دریافت دعوتنامه ی مشرف شدن به خانه ی خدا را 

 

تفسیر پست: سُکر نمونه ی ارزشمند و الگوئی از یک وبلاگ تخصصی دینی هست. ساده، صمیمی، پربار، جامع، جذاب و دوست داشتنی! 

  که از بعد شیوه ی وبلاگ نویسی هم منبع ارزشمندی برای ارجاع است!

مطمئنا برای همیشه در صدر وبلاگ های حج باقی خواهد ماند.


87/8/26::: 10:32 ع
نظر()
  
  

با یاد دوست

 

مسجد الاقصی

 

هر چقدر نصف شبی تلاش می کنم خودم را متقاعد کنم که کارهایی واجب تر از آپ کردن وبلاگ دارم، 

یه چیزی شبیه یک بغض ذهنم را از صفحات این کتاب که به بحث شیرین زبان پریشی! رسیده می پرونه و

به حکایت تلخ پریشون احوالی این عالم مشغول می کنه!

می گن وقتی نیم کره ی چپ مغز آدم آسیب ببینه زبان پریشی می یاره یا به قول خودشون « آفازیا»

و اگر نیمکره ی راست ضایعه ای را متحمل بشود اونوقت - به زبان من- شناخت پریشی! می یاره ... دیگه نمی تونه چهره ی اشنایی را تشخیص بدهد، الگوها را تطبیق بدهد، پس لابد از معرفت! باز می مونه! 

اما دردناک تر از همه وقتیه که وسط این مغز شکافته می شه!

اون وقت هر کدوم از اینا دیگه هییییییییییچ کاری با هم ندارند و هر کدومشون ساز خودش را می زنه!

 

چی می گم خدایا؟!

آفازیا از این کلاغه به من هم سرایت کرده!

مثل نیم کره ی چپ مُخ عالم که از وقتی سنگ بیداری به پس کله اش خورده به آفازیا از نوع ورنیکه اش مبتلا شده ...

به حرفام می خندی؟

برات سند می یارم!

دیدی چقدر روون و سلیس حرف می زنند!

کامپیلیتلی فلوا ِنت بات چرت و پرت می گند!

قسم می خورم ورنیکه است! 

تازه به مسجد صخره هم می گویند مسجد الاقصی!       

دلیل محکم تر از این؟!

دارند همه ی عالم را وادار به آلزایمر می کنند!

سر همین هم شد که مخ عالم را ژرف تر از قبل شکافتند و نیم کره ی راست عالم هم دیگه نتوانست الگوهایش را به یاد بیاره، و از قطار معرفت جا موند!

 

خدایا!

تو که می دونی چقدر به حال زبان پریشای توی این کتاب غصه می خورم!

 خیلی بده که یه حرفی نوک زبون آدم باشه اما هرگز به خاطرش نیاد!

چقدر دردناکه وقتی همسرت را فقط از روی صدایش بشناسی!

خیلی سخته که توی دست چپت سیبی باشه که بتونی بخوریش اما تا چشم هایت را باز نکنی نتونی نام آن را به یاد بیاری!

چقدر بده که صندلی بخواهی اما بهت میز بدهند!

 

اره اینا همش بده! خیلی هم بده!

 

اما بدتر از اون دنیایی هست که نیم کره ی چپ مغزش هر چی می خواد وارونه می کنه و با زبان بلیغ و بیان فصیح توی مخ ادم ها می کنه تا هر چی را که می خواد جایگزین هر چی که هست بکنه!

بدتر از اون دنیایی هست که نیم کره ی راست مغزش کرکره ی دکان معرفتش را پائین کشیده و خودش را مستعد دریافت ضربه ی این مته کرده!

و بدتر از همه اون فرق سری هست که این وسط شکافته شده ...

و این شکاف هر روز این معادله را بی معنی تر و گستاخ تر و کثیف تر می کنه!

این دنیا چطوری روی پای خودش بایسته؟

مگه اصلا می تونه تعادل خودش را حفظ کنه؟

 

خدایا!

دست این دنیا را بگیر!

نه!

محکم تر بگیر!

خدایا!

جراح های مغز عالمت را برسون ...

این آفازیائه خیلی داره حاد می شه ها!

 

 

پ.ن.1. می خواستم اندر جنایات و مکافات صهیونیست ها بنویسم ... یه کم در راستای توطئه ی پنهان کردن مسجدالاقصی در پشت نقاب مسجد صخره جوسازی کنم و به نوعی افشاگری ... اما مثل بچه ی ادم که نمی تونم بنویسم!

پ.ن.2. یه چیزی خوندم بدجوری آتیشم زد! براتون می نویسم، اگه دل شما هم سوخت به هر طریقی که از دستتان برمی اید منتشرش کنید:

بیت‏المقدس، خانه محترم و مقدسى است که در قرآن از آن با عنوان «ارض المقدسه» یاد شده است. این مجموعه بزرگ عبادى نزد مسلمانان موسوم به «حرم‏الشریف» است که دو جایگاه و مسجد مقدس اسلامى یعنى «مسجد الاقصى» و «مسجد القبّه» یا «قبةالصخره» را در خود جاى داده است.

حرم الشریف تقریباً به شکل یک سکو است که غالباً دو مسجد معروف آن با یکدیگر اشتباه گرفته مى‏شود. غیر مسلمانان و به‏خصوص یهودیان و مسیحیان به آن «تمپل مونت»  مى‏گویند. کوه یا تپه‏اى که به ادعاى آنان زمانى معبد سلیمان بر آن قرار داشته است.

مسجدالاقصى همان است که خداوند در اولین آیات سوره مبارک بنى‏اسراییل (اسراء) به آن اشاره کرده است. این مسجد نخستین قبله مسلمانان و دومین مسجدى است که صرفاً به خاطر عبادت و پرستش خداوند بنا شده است.

مسجد یاد شده بسیار جلوتر از مسجدالقبه قرار دارد و پیغمبر اسلام همه دورانى را که در مکه زندگى مى‏کردند و تا هفده ماه پس از هجرت به مدینه به سمت آن نماز مى‏گزارند.

این مسجد محل معراج حضرت خاتم‏الانبیا به افق اعلى است. خداوند در قرآن درباره این مسجد مى‏فرماید:

ما پیرامون آن را مبارک گردانیدیم . چرا که این مکان، مقر انبیاى الهى، از ابراهیم تا عیسى(ع) و مهبط وحى و محل نزول کتابهاى تورات و انجیل و زبور و دیگر صحف آسمانى پیش از قرآن است.

در حدیث امیرالمؤمنین(ع) آمده است که:

مسجدالحرام و مسجدالنبى و مسجد کوفه و مسجد بیت‏المقدس، کاخهاى بهشت‏اند که بر روى زمین قرار دارند.

مسجد القبه توسط خلیفه اموى، عبدالملک بن مروان به یادبود سفر بزرگ پیامبر(معراج) بنا شد. این مسجد از قاعده‏اى هشت وجهى تشکیل شده که صخره محل معراج پیامبر را احاطه کرده است. در بالاى قاعده این هشت وجهى نیز گنبد (قبه)اى دو لایه قرار دارد که بر کل ساختمان مسجد احاطه دارد.

به نظر مى‏رسد موضوع اشتباه گرفتن بین مسجدالاقصى و مسجدالقبه، ظاهراً به دلیل نزدیکى این دو بنا و اطلاقى است که در کل، به این مجموعه، شامل این دو مسجد و چند بناى غیر معروف دیگرى که در محوطه حرم‏الشریف قرار دارد، مى‏شود.

 اما دکتر مروان سعید صالح ابوالروب، استادیار ریاضیات دانشگاه زاید دوبى، این مسئله را طور دیگرى مى‏نگرد. او در نامه‏اى خطاب به سردبیر نشریه الدستور، چنین اظهار مى‏کند:

بین مسجدالاقصى و قبةالصخره (مسجد القبه) سردرگمى قابل توجهى وجود دارد. هرگاه در رسانه‏هاى محلى و بین‏المللى ذکرى از مسجدالاقصى به میان مى‏آید، عکسى از قبةالصخره در عوض آن نمایش داده مى‏شود. دلیل اصلى این مسئله، عدم اطلاع عموم مردم، هم‏راستا با توطئه‏هاى اسراییل است. در زمان اقامتم در ایالات متحده نیز کراراً با این مسئله مواجه بودم، تا آن که اطلاع یافتم صهیونیستها در آمریکا چنین تصاویرى را چاپ و منتشر کرده و به اعراب و مسلمانان مى‏فروشند، برخى اوقات با قیمتهاى بسیار اندک و حتى گاهى اوقات به صورت مجانى، و بدین ترتیب مسلمانان آن را به تمام نقاط نصب مى‏کنند، به دیوار منازل و دفاتر کارشان.

همین مسئله مؤید این قضیه است که [دولت] اسراییل مى‏خواهد تصویر مسجدالاقصى را از اذهان مردم پاک کند، تا بتواند آن را تخریب و معبد خود را پنهانى بنا کند. و اگر کسى شکایت یا اعتراضى داشته باشد، آنگاه به‏طور زنده تصویر قبةالصخره را نشان داده، اظهار خواهند داشت که آنها کارى نکرده‏اند.

عجب توطئه‏اى! هنگامى که از برخى اعراب، مسلمانان و حتى برخى فلسطینیها پرسش کردم، دریافتم که آنها نیز قادر به تمایز بین این دو مکان مقدس نیستند.

این واقعاً باعث اندوه و ناراحتى‏ام شد، که اسراییلیها چه‏قدر تا کنون در پیشبرد توطئه‏شان توفیق داشته‏اند!

 

 پ.ن.3. این هم عکس مساجد شریف بیت المقدس (مسجد الاقصی و مسجد صخره) و موقعیتشان نسبت به هم:

 

موقعیت مسجد الاقصی و مسجد صخره در بیت المقدس

 

چیه؟ تا حالا پ.ن. عکسدار ندیدید؟  

 

 پ.ن.4. عتبات عالیات هم داره بیت المقدس دوم می شه ها! نکنه غافل بشویم و بعد حسرت بخوریم! 

 


87/7/12::: 5:7 ص
نظر()
  
  

با یاد دوست

 

 

 

القدس لنا

 

میخواهیم آزادی را تصویر کنیم ، اکنون ،

با نگاهی به ظلم و جور ، در هنگامه اشغالگری و جنایت ، در هنگامه قتل و کشتار بیگناهان، در هنگامه سکوت حکمرانان و زورمندان ،

با نگاهی به امید ، در هنگامه فروپاشی هیمنه پوشالی غاصبان ، در هنگامه بروز بیش از پیش سستی خانه عنکبوت ،

با نگاهی به آینده ، آزادی قدس شریف ، در سرزمین آباد فلسطین ، همراه با عزت جاودانه مسلمین،

و در آستانه ماه خدا و فراخوان جهانی رهبر کبیرمان در روز قدس ، ما نیز از شما دعوت میکنیم تا آزادی نزدیک را تصویر کنید

به همت انجمن فرهنگ و هنر سایت تبیان ، مسابقه ای با عنوان تصویر آزادی ، در قالب داستان کوتاه ، برگزار میگردد که بدینوسلیه از شما کاربران خوش ذوق و دست به قلم سایت تبیان دعوت می شود تا با ارسال آثار خود در آن شرکت کنید.

همانگونه که ذکر شد شما میتوانید با نوشته ای کوتاه که ممکن است برگرفته از اطلاعات شما ، تخیل شما ، آرزوهای شما و نهایتا ذوق و سلیقه شما باشد ، داستانی را برای ما بنویسید،

 از یک شخص ، مسلمان یا غیر مسلمان ، فلسطینی یا غیر فلسطینی ،

از یک سرزمین، فلسطین یا غیر فلسطین،

از جنگ پیروزی یا پیروزی پس از جنگ،

سفری خیالی به سرزمینی دوردست یا سفرنامه ای واقعی،

آثار خود را میتوانید تا پایان ماه مبارک رمضان به آدرس پست الکترونیک anjoman@tebyan.net ارسال نمایید.

مطابق برنامه ریزی صورت گرفته ، ضمن تقدیر و اعطای جایزه به آثار برگزیده این فراخوان ، در صورتی که آثار حائز شرایط کیفی و کمی شوند ، مجموعه این آثار با همین عنوان و با نام خود عزیزان شرکت کننده بصورت کتاب چاپ شده و در اختیار عموم قرار میگیرد.

 

دور نیست که این تصویر های ترسیم شده شما محقق شود.

منتظر اظهار لطف شما عزیزان هستیم .


87/7/4::: 1:17 ص
نظر()
  
  

 

با یاد دوست

 

گاهی بعضی از اظهار نظرها برای آدمی خیلی گران تمام می شود ...

چند روز پیش مقاله ای با عنوان « تعریف واژه ی آریا » که به زبان فرانسه در یکی از سایت ها نوشته شده بود نظرم را به خودش جلب کرد.

در خلال این مقاله هر چند نکات جالب توجهی در خصوص آریایی ها و خصوصا ایرانیان بیان شده، اما نویسنده تلویحا قصد دارد واژه ی آریا و آریایی را به گونه ای معنی کند که ثابت کند هیتلر به اشتباه یهودیان را غیرآریایی می دانسته و آنها را به غلط به جرم آریایی نبودنشان قتل عام می کرده است!

نویسنده معتقد است که واژه ی « آریا » از جمله واژه هایی هست که در طول زمان مورد سوء استفاده قرار گرفته اما به قول وی خوشبختانه امروز همه ی دنیا معنی آن را می دانند! چرا که امروزه همه جا واژه ی آریا و آریایی مشاهده می شود، در اروپا، در ایالات متحده، در سرزمین های پارسی و حتی در اسرائیل! بطوریکه اگر مطبوعات زرد هر کدام از شهرهای اسرائیل را ورق بزنی، واژه های آریا و آریایی را خیلی زیاد در آنها مشاهده می کنی!

قابل توجه ترین قسمت مقاله جایی هست که نویسنده علنا بیان می کند که یکی از دانشگاه های اسرائیلی در حدود سه یا چهار سال پیش با تاکید بر اینکه بهشت آدم در ایران کشف شده ادعا می کند که یهودیان آریایی هستند.

نویسنده خاطر نشان می کند: « در یکی از کتاب های من با نام « آئین اوستا » که به زبان فارسی نوشته شده، توضیح داده شده که یهودیان در اصل آریایی هستند. چرا که ریشه ی اصلی بخش عظیمی از یهودیان از منطقه ی دریای کاسپین نشات می گیرد و دریای خزر همواره جزیی از سرزمین پارسیان بوده است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که بهشت  آدم در کتاب عهد عتیق یا تورات در سرزمین ایران، در نزدیکی خلیج فارس و دقیقا در شوش جایی که مقبره ی دانیال قرار گرفته، تعیین شده است.»

نویسنده تا آنجا پیش می رود که به نقل از استاد فریدون جنیدی، پژوهشگر و مورخ ایرانی بیان می کند که ژرمن ها افرادی هستند که از منطقه ی کرمان مهاجرت کرده اند، (german/kerman)  و اهالی اسپانیا از اصفهان (espagne/Ispahan)  و گُل ها – یعنی ساکنان فرانسه- از گیلان که ناحیه ای در جوار دریای خزر است (gaul/gilan)  ... و در نهایت همه ی بشریت را آریایی می داند.

 

در اینکه اصل و ریشه ی بشریت به یک اصل باز می گردد شکی نیست و بحث من در اثبات آریایی بودن و یا نبودن یک قوم و یا برتری نژاد آریایی بر گونه های دیگر نیست. بلکه قصد من توجه به این نکته است که صهیونیست ها با سوء استفاده و ایجاد شبهه در بخش هایی از تاریخ که نزد عموم کمتر شناخته شده و متون قدیمی، چگونه تاریخ را به نفع خود تفسیر می کنند و برای خود تاریخ و اصل و نسب می سازند!

و من می خواهم به شیوه ی خودشان ثابت کنم که اینها نه تنها آریایی نیستند، بلکه اصلا هیچ چیزی نیستند!

کتابی دارم که اساسا نمی دانم چرا و چگونه به دست من رسیده است!!!(شاید فقط برای نوشتن این پست)

کتاب « تاریخ اروپا » نوشته شده توسط جان ریچارد گرین و منتشر شده به سال 1878 در لندن!

یعنی حداقل 20 سال قبل از تولد صهیونیسم!

در این کتاب تقسیم بندی نژادهای آریایی، سامی و ملت های غیر آریایی اروپا معرفی شده است. بطوریکه اغلب ملل ریشه ی آریایی دارند و سامی ها نژاد مهم دیگری هستند که ساکن در قسمت هایی از آسیا می باشند که در فاصله ی مابین اقوام شرقی و غربی گروه آریایی قرار دارند؛ یعنی یهودیان، فلسطینیان، سوری ها و اعراب.

کاربرد واژه ی Mohametan  به جای Islam  که نشاندهنده ی غرض ورزی نویسنده است این سوال را بوجود می آورد که اگر یهودیان سامی اند و اگر صهیونیست ها به ادعای یهودی بودنشان امروز بر سرزمین سامی ها ادعا دارند پس چرا می گویند آریایی هستیم؟

و نکته ی جالب تر اینکه هرتصل که بنیانگذار سازمان جهانی صهیونیسم و پدر صهیونیسم به شمار می آید اهل مجارستان است ... و مجارها هم به نقل از همین کتاب تاریخ اروپا تا سال 1878 از معدود اقوام اروپایی غیرآریایی بوده اند که با غلبه بر آریایی ها در سرزمین مجارستان سکنی گزیده اند. مجارها حتی هنوز هم به  زبان غیرآریایی خود تکلم می کنند و آن را در خدمت مذهب و آداب اروپایی قرار داده اند.

و چگونه از پدر غیرآریایی فرزندان آریایی متولد می شوند؟!

 نکته ی دیگر اینکه در مقاله ی « تعریف واژه ی آریا » می خوانیم که یهودیان از نواحی خزر نشات گرفته اند و نیز فرانسویان هم از گیلان! پس لابد ارض موعود همان فرانسه است! اگر گیلان نباشد!!!

و سوال بزرگ دیگر اینکه قرار داشتن بهشت آدم در سرزمین پارس چه ربطی می تواند به اسرائیل داشته باشد؟! ولو اینکه نام آن در تورات آمده باشد ...

در تورات نام بسیاری از اماکن دیگر هم آمده است؛ دجله و فرات هم از بهشت آدم عبور می کنند ...

و در افسانه های فرانسویان آدم وقتی به زمین هبوط کرد، در اصفهان فرود آمد ... (خاورمیانه ی بزرگ)

...

به گمانم دانشگاه های اسرائیلی تاکنون تنها دو فصل از کتاب اول موسی (عهد عتیق) را خوانده اند ...

به گمانم هنوز به قصه ی هابیل و قابیل نرسیده اند ...

اما من تا قصه ی ابراهیم را خوانده ام ...

و می دانم که هویت نداشته شان به قابیل می رسد ... چرا که مثل قابیل در زمین سرگردانند و خداوند بر پیشانی آنان نگاشته که انتقام هابیل را هفت برابر از قابیل بگیرید!

" If any one slays Cain, vengeance shall be taken on him sevenfold. And the Lord put a mark on Cain, lest any who came upon him should kill him".

 

 

پ.ن. از وقتی در وبلاگ « در دانشگاه تهران چه می گذرد»  خوانده ام که : « با خرید محصولات Nestle  ارتش اسرائیل را یاری کنید»، وجدانم خیلی درد می کند! به حجم تمامی شیرکاکائو هایی که در طول زندگی نوشیده ام و به قدر تمام شکلات ها و کیت کت هایی که تاکنون خورده ام!

اما چگونه می توان از یک کیلو پودر کاکائوی Nesquik  چشم پوشید؟!

آهان! کشف کردم!

نستله در سال 1866 راه اندازی شده ... زمانی که هنوز اسرائیل وجود نداشت ...

... خودم را دارم گول می زنم ... نه؟

   


87/3/8::: 1:14 ص
نظر()
  
  
   1   2      >